گزارش تحلیلی «جام‌جم» از ابعاد مختلف سریال شبکه 3 

آوای تعزیه زنان اندرونی 

اگر فقط چند قسمت از مجموعه «رحیل» را دیده باشید، متوجه می‌شوید که موسیقی شخصیت برای بیشتر کاراکترهای این مجموعه قابل تفکیک است.
اگر فقط چند قسمت از مجموعه «رحیل» را دیده باشید، متوجه می‌شوید که موسیقی شخصیت برای بیشتر کاراکترهای این مجموعه قابل تفکیک است.
کد خبر: ۱۴۲۳۱۰۱
نویسنده لی‌لا رضایی - گروه رسانه

به‌عنوان مثال، وقتی قصه به سمت و سوی بیتاج و سحر و جادوی او می‌رود، موسیقی آن هم با همین رنگ و لعاب است و وقتی به اندرونی و دغدغه‌های مها می‌رود، حال و هوای موسیقی آرام‌تر و با آرامش بیشتری است. ریتم موسیقی رحیل در خدمت محتوای ارائه شده و برای پیشبرد قصه اصلی است. چه زمانی که دو دلداده در شمس‌العماره صحبت می‌کنند و چه زمانی که بحث تاج و تخت آخرین بازمانده از سلسله قاجار می‌شود. محمد نصرتی که این روزها موسیقی مجموعه تلویزیونی رحیل در حال پخش را دارد،آن را از صاحب‌نامان عرصه موسیقی همچون فرهاد فخرالدینی، شریف لطفی، نادر مشایخی، وارتان ساهاکیان،هوشیار خیام و کیاوش صاحب نسق آموخته است. موسیقی سریال رحیل، با شاخصه‌هایی که دارد، پیچیدگی‌های خاص خود را داشته و از توقع مخاطب فراتر رفته است. این سریال به کارگردانی مسعود آب پرور، یک فیلم تاریخی است که درونمایه عاشورایی دارد و داستان آن راوی اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی است. جام‌جم در گزارش پیش‌رو با محمد نصرتی، آهنگساز سریال رحیل گفت‌وگو کرده و برای بررسی ابعاد مختلف این مجموعه، پای صحبت یک منتقد و یک کارشناس نشسته است.

تفاهم بین عوامل، نقطه قوت رحیل بود

به نظر می‌رسد رحیل با توجه به محتوایی که دارد، مجموعه‌ای سخت در انتخاب موسیقی و ساخت آن است. محمد نصرتی، آهنگساز سریال در گفت‌وگو با جام‌جم بیان می‌کند: با توجه به فضای تاریخی که داشت، کار سختی برای فضاسازی و انتخاب نوع موسیقی داشتیم. طبیعتا برای رسیدن به آن چیزی که مدنظرمان بود، باید کمی بیشتر کار می‌کردیم تا بتوانیم نتیجه بگیریم. در این زمینه فیلم و سریال فرق دارد. یعنی در اصل می‌توانیم بگوییم تفاوت موسیقی فیلم و موسیقی سریال عمده است. فیلم در یک مدیوم دو سه ساعته اجرا می‌شود، در حالی که سریال حداقل 20تا30 یا حتی 40 قسمت قرار است پخش شود. نکته‌اش این است که شما باید موسیقی‌ای داشته باشید که بتوانید کل سریال و روند داستانی آن را با جزئیات توضیح دهید. نکته مهم‌تر این که تیتراژ سریال با تیتراژ فیلم خیلی با هم تفاوت دارند. تیتراژ سریال یک جور در اصل نماد آن اثر برای ورود به داستان است. یعنی هر بار که مخاطب آن را نگاه می‌کند، با آن تیتراژ وارد فضای داستان می‌شود پس باید کلیتی را شامل شود و در عین حال جذابیت و موضوع را در خودش نهفته داشته باشد. برای این شکل کار کردن، خصوصا کارهای تاریخی با تهیه‌کننده خیلی صحبت کردیم و تغییرات زیادی برای رسیدن به اشتراکات موسیقایی دادیم؛ خیلی از فضاها را تست کردیم. هرچند از ابتدا المان‌هایی برای ساخت داشتیم. یعنی موسیقی‌ای که در متن داشتیم از اول ساخته شده بود، ولی فضای تیتراژ یک مقدار متفاوت است، چون خودش باید قصه‌های متفاوت داستان را توضیح بدهد کمااین‌که مباحثی درباره سحر، جادو، خیر، شر و فضای مذهبی هم مدنظر بود. کار سختی بود ولی خوشحالم الان به آن نتیجه مشترک رسیدیم که شنوندگان موسیقی و بینندگان سریال، این را دوست دارند.

تاریخی بودن رحیل به‌تنهایی کافی است تا موسیقی را به گذشته ببرد، علاوه بر این نقبی به فرهنگ دینی دارد. از نصرتی می‌پرسیم چگونه این تعامل در ساخت موسیقی برقرار شد، وی توضیح می‌دهد: نکته مهم این است که در موسیقی‌هایی که فضای تاریخی ــ مذهبی دارند بتوانیم از فضاهای تازه و المان‌ها و صدادهی جدید استفاده کنیم. یعنی به یک سونوریته جدیدتر برسیم که هم تکراری نباشد، هم جذابیت داشته باشد و هم محتوا و در اصل ایده‌های سریال را شامل شود. بنابراین خیلی مهم است به ورطه تکرار نیفتیم. موسیقی باید به آن شکلی که می‌خواهیم، روند داستانی را پیگیری کند؛ در عین حال که مستقل دارد کار خودش را انجام می‌دهد، به تصویر و درک بهتر داستان هم کمک کند.

این آهنگساز استفاده از نوع ساز، فناوری‌، نرم‌افزار و تجهیزاتی که در ساخت موسیقی این سریال استفاده شده است، عنوان می‌کند: من تا جایی که می‌توانستم از سازهای آکوستیک استفاده کردم. اتفاقا در این سریال برای اولین بار است که فکر می‌کنم از ساز نفیر که خود یک جور سازشاخ قدیمی است استفاده می‌شود، که خودم آن را اجرا می‌کنم. ساز یسنای هم هست که یکی از سازهای ابداعی جدید است که از آن استفاده می‌کنیم و صدایی شبیه صدای دودوک دارد و آقای بهروز بیگی آن را اختراع کرده و ساخته است. همین طور از سازهای ضربی استفاده کرده‌ایم تا در فضاسازی ریتمیک از آنها بهره ببریم. در تیتراژ و موسیقی متن هم هست. خیلی از سازهایی که داریم آکوستیک هستند. من خودم تا آنجا که مقدور بوده از صدای زنده سازهایی که اجرا می‌شود، غیر از سازهای کامپیوتری استفاده کرده‌ام. هرچند صدای کامپیوتری هم در بخش‌هایی داریم، خصوصا برای سحر و جادو! ولی باز در همان جا هم از صدای انسانی برای بیانش استفاده شده‌است.

وی ادامه می‌دهد: من چون از قدیم یعنی قبل از این‌که کامپیوتر باشد، روی کاغذ، مداد و پارتیتور کارهایم را می‌نوشتم و ضبط می‌کردیم، آنها را داشتیم. توی این اثر هم یک جورهایی نت‌نویسی کامیپوتری بوده یعنی به جای این‌که با مداد بنویسیم با کامپیوتر نوشتیم و من آنها را به صدا و نت تبدیل کردم و نوازنده آنها را اجرا کرده است. یعنی همان نت‌نویسی دستی که ما با مداد و پارتیتور در گذشته انجام می‌دادیم، من روی کامپیوتر انجام دادم. از نت پارت نوازنده پرینت گرفته شده و روی آن اجرا کرده است. همان شکل قدیمی که امروزه نت‌ها به شکل رایانه‌ای نوشته می‌شود، آن صداها و سازها طراحی شده و به این شکل موسیقی‌ها را ضبط کردیم.

نقش‌آفرینی موسیقی روی تصویر

نصرتی از تعامل ایجاد شده میان تصاویر و موسیقی نیز چنین می‌گوید: به نظر من، آنچه باید اتفاق بیفتد به حد قابل قبولی بوده‌است؛ یعنی هم تصویر کارکرد خود را دارد و هم موسیقی و این دو در هم تنیده‌شده‌اند. البته من نمی‌توانم روی این موضوع خیلی نظر بدهم بلکه باید مخاطبان و کسانی که منتقد هستند، در موردش توضیح بدهند ولی آنچه هست، عوامل و کارگردان، تهیه‌کننده، من را راضی کرده است. چون دارد روند داستان را پیش می‌برد، تم‌ها قابل قبول بوده و نوع سازبندی و صدادهی‌شان به شکلی است که می‌تواند یک فضای جدیدی را نمایش دهد. 

این آهنگساز درباره امکان بهره بردن از سبک‌های دیگر موسیقی روی این مجموعه تصاویر هم تصریح می‌کند: ما از ابتدا داشتیم تست می‌زدیم، که به چه نوع موسیقی برسیم، شکل‌های مختلف را داشتیم ولی سرانجام به این شکل از موسیقی که ترکیبی از موسیقی بدوی است رسیدیم. یک رنگ آیینی دارد برخی حالت‌هایش متعلق به هیچ قومیتی نیست. یک جورهایی بین انواع موسیقی مشترک است. یعنی موقعیت جغرافیایی خاصی برایش در نظر نگرفتیم. فکر می‌کنم این شکل موسیقی تاثیرگذاری بهتری خصوصا برای تصویر و داستان دارد. 

وی می‌افزاید: با توجه به صحبت‌هایی که با تهیه‌کننده و کارگردان مجموعه داشتم، به یک جمع‌بندی رسیدیم که از چه زاویه به داستان نگاه کنیم و در عین حال اجازه دهیم که بیننده هر برداشتی می‌خواهد از مجموعه داشته باشد. با توجه به این‌که خوب سریال ابعاد و لایه‌های مختلف دارد و در هر قسمت به یک یا چند بخش پرداخته می‌شود. همزمان داستان پیچیده و چندوجهی است که از هر جهت اینها یکسری اشتراکاتی با همدیگر دارند بنابراین نیاز است که تعریف موسیقی هم از این داستان چندلایه به شکلی باشد که ما بتوانیم لایه‌های مختلف موسیقی را در قسمت‌های مختلف حس کنیم؛ پس باید ملودی و تمی آماده می‌کردم که بتوانیم در شکل‌های مختلف مثلا قسمت‌های عاشقانه از آن استفاده کنیم یا واریاسیونی از همان تم را در قسمت‌هایی که بحث سحر و جادو هست، استفاده کنیم. جاهایی که در اصل قسمت‌های برخورد آدم‌ها با یکدیگر است را هم داشته باشیم و کلا بتوانیم در بخش‌های مختلف از آن استفاده کنیم. 

به نظر می‌رسید موسیقی در این مجموعه همزیستی میان اشکال هنری ایجاد کرده است. نصرتی توضیح می‌دهد: فکر می‌کنم این تعامل و همسویی شکل گرفته و توانسته آن فضا را بسازد. چرا که برای موسیقی جهت خاصی در نظر نگرفتیم و اجازه دادیم به شکلی فارغ از جغرافیای خاص باشد یا تم‌ها می‌تواند کلیتی داشته باشد که خیلی به یک جغرافیای خاص، شهر یا منطقه و روستای خاصی متعلق نباشد و بتواند ارتباط خود را بیشتر و بیشتر با بیننده برقرار کند.

موسیقی مستقل شخصیت‌ها

می‌توان گفت شخصیت‌ها موسیقی مستقل دارند و با شنیدن موتیفی از یک موسیقی یه یاد یکی از شخصیتهای سریال می‌افتیم. نصرتی بیان می‌کند: طراحی موسیقی به این صورت بود که یکسری تم‌ها داشتیم؛ یعنی موسیقی موقعیت و موسیقی تماتیک. طبیعتا برای شخصیت‌های مثبت یا منفی موسیقی طراحی کردم که بتوانیم واریاسیون‌های مختلفش را در فضاهای مختلف احساسی تجربه کنیم. بنابراین آن موسیقی می‌تواند جایی با هم ترکیب شود، کما این‌که در جاهایی از این برخورد شخصیت‌های مثبت و منفی یا داستانی که داریم، تم‌ها توانست با هم ترکیب شود. 

این آهنگساز درباره تاثیر حس‌ها و عواطف یک نقش روی موسیقی هم چنین می‌گوید: بازی‌ها در شکل‌گیری موسیقی تاثیر داشته؛ یعنی دست خلاقیت موسیقایی را باز گذاشته است. مثلا مها نقش اصلی داستان، نوع بازیش، طراحی‌ای که برای بازی‌اش شده و شخصیت‌سازی‌اش، بخشی بوده که برای ساخت تم کمک کرده یا شخصیت مقابل آن شخصیت بیتاج که خانم فولادوند بازی کرده، آن هم خیلی کمک کرده برای این‌که آن تمی که می‌خواهم شکل بهتری داشته، هماهنگ‌تر باشد. همگونی خوبی در احساس و بازی بازیگران بوده که من با دیدن تصاویر و بازی‌های آنها توانستم آن حسی را که می‌خواهم، بگیرم تا موسیقی‌ام را طراحی بکنم.

برپایی تعزیه در اندرونی «رحیل»

 اقبال محمدپور، کارشناس هنرهای نمایشی در یادداشتی به نقش هنر تعزیه و پرداخت غیرمستقیم به آیین‌های عاشورایی در سریال «رحیل» اشاره داشته است. این یادداشت را در ادامه می‌خوانیم. 

تعزیه از هنرهای نمایشی خاصی است که قدمتی کهن دارد اما اکثر مردم این گونه نمایش را با روایت‌های دینی، به خصوص وقایع عاشورا می‌شناسند. در اکثر نقاط ایران تعزیه برپا می‌شود و هنرمندان این عرصه، مردم را گرد خود آورده و صحنه کربلا و دیگر وقایع دینی را مقابل چشم آنان می‌آورند.

درباره تعزیه مستندهای زیادی ساخته شده است، اما در کمتر فیلم یا سریالی دیده شده که هنر تعزیه و تعزیه‌خوانان در آن جلوه خاصی داشته باشند. در دوران قاجار که تکیه‌دولت محل اجرای تعزیه‌های معروف و بزرگ بود، جمعیت زیادی در ایام محرم به این محل آمده و شاهد هنرنمایی تعزیه‌خوانان بودند. تعزیه هنری است مردانه، حتی به‌جای شخصیت‌های زن، مردان و نوجوانان نقش آنان را بازی می‌کنند. همان‌گونه که ابوالفضل‌خوان داریم، زینب‌خوان هم وجود دارد.

در دوران قاجار، زنان اندرونی در ایام عزا، به‌خصوص ماه محرم، تعزیه‌هایی با حضور زنان یا کودکان بالغ‌نشده برگزار می‌کردند. در سریال رحیل که روی آنتن شبکه سه رفته به این موضوع پرداخته شده و زنان، تعزیه‌ای در اندرونی برپا می‌کنند.

مها از شاهزادگان قاجار متولی این مراسم است. وی برای اجرای تعزیه، سراغ صحاف‌باشی دربار می‌رود که هم با نسخه‌های تعزیه آشناست و هم خود دستی در آن دارد. مها از او می‌خواهد که مقدمات کار را آماده کرده و به یک نوجوان پسر و برخی زنانی که در دربار خدمت می‌کنند، تعزیه‌خوانی را بیاموزد. در حقیقت نقش معین‌البکا برعهده‌اش گذاشته می‌شود، اما خودش نمی‌تواند در تعزیه‌ای که در اندرونی کاخ گلستان برپا می‌شود حضور پیدا کند، چون مجلس زنانه است.

صحاف‌باشی نسخه‌ای را انتخاب می‌کند و به افرادی که مها معرفی کرده آموزش می‌دهد. پسرش اصلان نیز که خاطرخواه مهاست، در این کار شرکت کرده و آماده‌کردن لوح‌ها، پرچم‌ها و دیگر ملزومات را به عهده می‌گیرد.

سریال رحیل که با طراحی و تهیه‌کنندگی رامین عباسی‌زاده و با همراهی گروهی از بازیگران باسابقه تولید شده بدون آن‌که بخواهد درباره تعزیه آموزش مستقیم به مخاطب دهد، آن را در قالب داستانی جذاب به سمع و بصر تماشاگران می‌رساند. این پرداخت غیرمستقیم به آیین‌های عاشورایی یکی از بهترین تمهیدات برای جلب مخاطب در هنرهای نمایشی بوده و سریال رحیل نیز به‌اندازه از آن بهره گرفته است.

رحیل، ورای وجه داستانی، وجه آگاهی‌بخشی درباره تعزیه را هم دارد و فی‌المثل صحاف‌باشی در قسمتی از این سریال، درباره لباس شخصیت‌های اولیا و اشقیا، مثلا رنگ لباس امام‌حسین(ع)، حضرت‌ابوالفضل(ع)، حضرت‌زینب(س)، حر بن ریاحی و ... توضیح می‌دهد تا مخاطبانی که تاکنون معنای رنگ‌ها را در تعزیه نمی‌دانستند با آنها آشنا شوند.
فرخ نعمتی که سابقه‌ای طولانی و درخشان در تئاتر داشته و با هنر تعزیه نیز آشنایی کامل دارد، در نقش صحاف‌باشی دربار، آنچه که مردم باید درباره تعزیه بدانند را با دقت و هنرمندی کامل به آنان منتقل می‌کند.

انتخاب بازیگر کاربلدی مانند فرخ نعمتی، بهترین گزینه برای بازی در این نقش صحاف بود و شاید اگر کس دیگری این کاراکتر را بازی می‌کرد، مانند او از عهده کار بر نمی‌آمد. ضمن این‌که نقش فرزند صحاف که توسط علی عباسی‌زاده ایفا شده نیز ازجمله کاراکترهای مأنوس سریال رحیل به‌شمار می‌رود.

سریال‌های تلویزیونی به‌خاطر بینندگان زیادی که دارند، باید تا آنجا که می‌توانند مردم را با فرهنگ دینی و ملی ایران آشنا کنند. حفظ سنت‌ها یکی از وظایف اصلی فیلمسازان و سریال‌سازان است که باید به آن توجه ویژه داشته باشند. چند سریال معدود مانند رحیل به این وظیفه دینی و ملی خود عمل کرده‌اند. امیدواریم تجلی فرهنگ را در دیگر مجموعه‌های تلویزیونی نیز شاهد باشیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها